از درس تا بازی
درس وسرگرمی
 
 

مظفرالدين شاه با علاقه‌ی فطري که نسبت به اشياء عجيب داشت، اولين کسي بود که اتومبيل را به ايران آورد. وي در طي سه سفري که به فرنگ کرد، از اين کالسکه‌هاي آتشين، خوشش آمد. کالسکه‌هاي آتشين، خوشش آمد. کالسکه‌اي که بدون اسب با سروصداي فراوان حرکت مي‌کرد و با سرعت قدم‌زدن آدمي جلو مي‌رفت.

اولين کالسکه‌ی آتشين يا اتومبيل از نوع بخار بود. با ديگي از آب و آتشخانه‌اي زير آن و کلي دردسر که بر آن متصور مي‌شد. اين اتومبيل بسيار غير‌کارآمد و تفنني به حساب مي آمد. ولي مظفرالدين شاه اهل تفنن بود. پس، آن را با هزار زحمت به ايران آورد.
اشراف و درباريان هم به تأسي از شاه، به دنبال کالسکه آتشي آمدند و تهران جولانگاه اين وسيله‌ی عجيب و نو‌ظهور شد.

کالسکه‌خانه‌هاي خيابان چراغ گاز [چراغ برق بعدي]، تبديل به گاراژخانه شد. اسب‌ها با چشمان درشت و سياه‌شان با حسرت به اين آهن‌هاي پر سر و صدا نگاه مي‌کردند. شوفرها يا رانندگان که به جاي سورچيان پشت اين کوه آهن مي‌نشستند، به ديگران فخر مي‌فروختند و پشت چشم نازک مي‌کردند. شرکت‌هاي خارجي نيز که علاقه‌ی ايرانيان را به اين وسيله‌ی نقليه ديدند، شروع به افتتاح کمپاني‌هاي خود و وارد کردن انبوهي از اتومبيل‌ها کردند. کمپاني فورد، بيوک، دوج، هودسن، پونتياک، رنو، ريو، گراهام، جمس و... و ده‌ها شرکت و کمپاني ديگر مثل قارچ در خيابان چراغ برق رویيدند. حالا همه به دنبال ماشين بودند. قيمت‌ها هم در نوع خود جالب بود. ماشين‌هاي سواري بين سيصد تا سيصد و پنجاه تومان بود که در نوع خود پول هنگفتي به حساب مي‌آمد.

تا سال‌ها پس از ظهور اين وسيله‌ی آتشين هنوز مردم بسياري با همان وسايل قديمي همچون اسب و قاطر و کالسکه و گاري جا‌به‌جا مي‌شدند. ترس عده‌اي از اتومبيل، تا آن حد بود که حتي از صدايش فرار کرده، کنار و گوشه‌اي مخفي مي‌شدند و دسته‌ی ديگري جرأت سوار شدنش را نمي‌کردند و جماعتي آن را مَرکب شيطان تصور مي‌کردند که راکبش را به سوي جهنم مي‌برد و تصور مي‌کردند با سوار شدن درآن مرتکب گناه کبيره مي‌شوند. سوارشوندگان نيز که بسياري در آن دچار سرگيجه و تهوع و حال به‌هم‌خوردگي شده با يک نشستن در آن، براي هميشه از آن توبه مي‌خوردگي شده با يک نشستن در آن، براي هميشه از آن توبه مي‌کردند.

با آمدن اتومبيل، مشکلات آن هم وارد کشور شد. سروصدا، دود و آلودگي و از همه مهم‌تر، تصادف‌هاي سنگين که گاه منجر به جرح و مرگ مي‌شد. قوانين هم که ناقص بود و به عَهد کالسکه و گاري مربوط مي‌شد. تا قوانين جديد وضع شود، بسياري هلاک شدند. نبود خيابان‌هاي صاف و هموار و عدم رعايت حق‌تقدم در سر چهارراه‌ها و در خيابان‌ها که بايد به آن کوچه گفت، عامل اصلي اين مشکلات بود. 

برگرفته از سایت:www.gozine2.ir


ارسال شده در تاریخ : چهار شنبه 19 بهمن 1390برچسب:, :: 19:11 :: توسط : ساجد بهبهانی

صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

+<-BlogAutoMessage->
عنوان :
آدرس :

لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 35
بازدید کل : 35071
تعداد مطالب : 48
تعداد نظرات : 6
تعداد آنلاین : 1



type=danestaniha&skin=35"> Google
Plus --> وبلاگبازی آنلاین